من...قلم...تنهایی

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

نقطه شروع

چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۳:۲۳ ب.ظ

به نام علی

 

با خدا باش ،پادشاهی کن

                                 بی خدا باش،هرچه خواهی کن

 

این شعریه که به دیوار اتاقم زدم و بیشتر وقتا هم استفاده میکنم...والانم خواستم شروعی باشه برای نوشته هام...



گاهی که به سفر می رویم و از عزیزانمان دور هستیم و دلتنگشان می شویم راهی بهتر از نامه نگاری پیدا نمی کنیم

بدون اینکه کسی بفهمد حرف دلمان را ساده و بی تکلف بر روی برگه ای کاغذ می نویسیم و برای آن عزیز پست می کنیم.

حتی گاهی فقط می نویسیم بدون آنکه امید جواب داشته باشیم بدون اینکه به دستش برسد

فقط می خواهیم بنویسیم تا از رنج درونمان کم شود.


منم از امروز اینجا مینویسم حرفهای دلم رو...رنجهام رو...دلتنگیهامو...عشقمو...

به پیشنهاد یکی از دوستان اینجا عضو شدم .اره توفکرش بودم اما نمیدونستم میتونم یا نه...این دوست به من تلنگر زد که میتونی...خواستن توانستن است...ایشالا به امید خدا که بتونم

دیشب تو پست یکی از دوستان خوندم که عشق حقیقی عشق به خداس راستم میگه عشق باید واقعی باشه،عشق به خدا که باشه بقیه عشقا هم زود گذر نمیشن...اما من یه عشق دیگه هم دارم وخیلی دوسش دارم اگه دلم پر شه با اون حرف میزنم براش مینویسم براش گریه میکنم خلاصه عالمی داره این عاشقی ...

من عاشق آقام مهدیم...

 مولایی که به حرفام گوش میده... پابه پای من گریه میکنه...وقتی شادم اونم شاده...واااااااااااااای وقتی اشتباهی میکنم انقده ازم دلخور میشه اما بعدش میگه اشکالی نداره توبه کن ودیگه اشتباهتو تکرار نکن....از وقتی فهمیدم عشق چیه ...عشق کیه گفتم خداومهدیم

 

این تاپیک تقدیم به آخرین ذخیره الهی، حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا له الفداء )



  • yagmur

او

من

عاشقانه

خدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی